چند روز پیش شبنم فرشادجو در اینستاگرام خود نوشت: «ما بردیم. در پی شکایت حبیب رضایی و مهدی کوشکی علیه اینجانب شبنم فرشادجو، ترانه علیدوستی و بابک کریمی به همراه چند هنرمند دیگر، به اتهام افترا، توهین و نشر اکاذیب به شعبه ۴ بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شدم. موضوع شکایت مربوط به پستی از من با موضوع عدم حمایت از شخص متهم به خشونت و آزارگری جنسی بود که منتشر کرده بودم و سایر دوستان بازنشر کردند... بازپرس نیز تحقیقات مفصلی را انجام داده که به صدور قرار منع تعقیب منجر شد. البته شاکیان باز هم به قرار صادره اعتراض کردند، اما قرار صادره در دادگاه نیز به نفع ما تایید شد و همگی از اتهام، افترا و توهین تبرئه شدیم. به عبارت دیگر ما امر غیر واقعی و کذبی را به حبیب رضایی و مهدی کوشکی منتسب نکرده و تنها حقیقت را بیان کردیم.»
انتشار این پست اینستاگرامی از طرف فرشادجو که خارج از ایران زندگی میکند، مباحثی را پیش کشید و واکنش وکلای شاکیان را هم برانگیخت. اجازه دهید کمی به عقب برگردیم تا کسانی که از اصل مسئله خبر ندارند وارد ماجرا شوند و پس از این یک گام که به پس میگذاریم دو گام به پیش برداریم و تلاش کنیم تحلیلی از چرایی صدور چنین حکم خارج از روال پدرسالارانه قوه قضاییه را ارائه دهیم.
چند سال بعد از اینکه جنبش «من_هم» یا (میتو #MeToo) در هالیوود موفق شد یکی از تهیهکنندگان قدرتمند هالیوود، هاروی واینستین، را پایین بکشد و چند بازیگر قدر هالیوودی مورد اتهام واقع شدند، این جنبش به ایران هم رسید. از تابستان ۱۳۹۹ هشتک منـهم در رسانههای اجتماعی بهویژه توییتر آغاز به فعالیت کرد و جنجالهای زیادی را آفرید. کیوان اماموردی، دانشآموخته باستانشناسی دانشگاه تهران، به تجاوز جنسی سریالی متهم و سپس دستگیر شد و سریعتر از آنچه تصور میشد به افساد فیالارض متهم شد که حکمش اعدام است و این خواست اکثر شاکیان نبود.
پس از آن، سارا امتعلی، روزنامهنگار سابق، آیدین آغداشلو، نقاش، را پس از ۱۴ سال سکوت به تعرض جنسی متهم کرد. بهدلیل شهرت جهانی آغداشلو موضوع به طور گسترده در جهان طرح شد و روزنامه نیویورک تایمز در آبان ۱۳۹۹ طی گزارشی مفصل به اتهامهای جنسی علیه آغداشلو پرداخت که بنا بر آن ۱۳ زن طی ۳۰ سال خود را قربانی او دانستند. خیلی زود کار به سینما و تاتر و تلویزیون جمهوری اسلامی کشید و بیانیهای را که ۸۰۰ زن امضا کرده بودند، بیرون آمد و صفحهای در اینستاگرام (https://www.instagram.com/800.women/?hl=en) به همین نام تاسیس شد که در توضیح آن نوشته شده است: «اطلاعرسانی و پیگیری پیرامون بیانیه بیش از ۸۰۰ سینماگر زن در اعتراض به خشونت جنسی و جنسیتی در سینما و و تئاتر ایران»
بیش از یک سال پیش، انتخاباتی صورت گرفت و پنج نفر از اهالی سینما و تاتر به نامهای ترانه علیدوستی، سمیه میرشمسی، غزاله معتمد، هانیه توسلی، مارال جیرانی برای پیگیری مطالبات انتخاب شدند و حملهها و یورشهای جامعه پدرسالار ایرانی بیش از پیش این زنان را مورد تهاجم قرار داد و از سوی دیگر، جامعه مردان و زنان مترقی برابریطلب هم با بیش از سی و چند هزار امضا از این حرکت حمایت کردند.
صفحه اینستاگرامی دیگری به نام جنبش میتوی ایران (https://www.instagram.com/me_too_movement_iran/?hl=en) از طرف شقایق نوروزی، بازیگر و فعال حقوق زنان ایرانی که به اسپانیا مهاجرت کرده است، به راه افتاد و به سرعت همهگیر شد و هر چند چندین بار مورد یورش قرار گرفت، اما همچنان به راه خود ادامه میدهد. البته این صفحه هیچ ارتباطی با آن ۸۰۰ زن ندارد، هر چند روایتهای آزارگری را منتشر میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مردان آزارگر که روایتهای آزاردیدگانشان بهطور شفاف بیان میشد و بدون تبعیض ایدئولوژیک این کار صورت میگرفت، بیکار ننشستند و در دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی جمهوری اسلامی شروع به تخریب این جریان مدنی و صلحآمیز کردند که امید به عدالت در چارچوب حکومت موجود بسته بود. محمدحسین فرحبخش خودش مورد اتهام نبود، اما کارگردان مسلمان سنتی است و حکم قضایی صادر کرد که تمام این ۸۰۰ زن باید شلاق بخورند! و همین چند وقت پیش هم بهروز افخمی در برنامه «هفت» با ابوالقاسم طالبی که از کارگردان حکومتی و سازنده «قلادههای طلا» است و متهم به آزارجنسی شده و چندین روایت از او منتشر شده است، گفتوگوی مفصلی داشت که طالبی با وقاحت تمام، حرفهایی علیه بازیگران زنی که حجاب از سربرداشتهاند زد و بهروز افخمی هم به این حرفها خندید و بعد که موج بلندی در مخالفت حرفهای طالبی و خنده افخمی بلند شد و حتی طالبی عذرخواهی کرد، افخمی با پرویی تمام گفت اصلا موضوع بر سر جنبش میتو بوده است. به عبارت دیگر آمد ابروی آن را درست کند چشمش را کور کرد.
همه این توضیحات برای این داده شده است که بگویم هیچکدام از بازیگران و کارگردانانی که روایت آزارگریشان بیرون آمد، مورد هیچگونه بازخواستی قرار نگرفتند، نه ممنوعالکار شدند، نه جلو خروجشان از کشور گرفته شد و نه به دادگاهی فراخوانده شدند. اما به شکایت این دو آزارگر رسیدگی شد و پس از کش و قوسهای فراوان ناگهان این حکم عجیب که تبرئه فرشادجو و علیدوستی و کریمی را در پی داشت صادر شد. حدسهای مختلفی میتوان در این مورد زد که ممکن است همگی به نحوی درست باشند.
خوشبینانهترین حدس این است که مانند ساعتی که خوابیده است، در ۲۴ ساعت دوبار وقت درست را نشان میدهد اینبار هم دادسرای قضایی حکم درست را داده است، اما این خوشبینی وقتی به واکنشهای رسانههای حکومتی نگاه میکنیم چندان دوام نمیآورد. برای مثال، رجانیوز پس از کلی ناسزاگویی در مورد ترانه علیدوستی مینویسد: «با این وجود، اما دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بیتفاوت به حواشی و شیطنتهای امثال علیدوستی بهعنوان یکی از طرفین این پرونده، تنها با هدف حمایت از زنان و در جهت حفظ حقوق آنان رای خود را صادر کرده است. این رای دادگاه به خوبی نشان میدهد جمهوری اسلامی در دفاع از حقوق زنان و حفظ حریم آنان مصمم است و در این میات تفاوتی بین موافقین و مخالفینش وجود ندارد.» درواقع به نظر میرسد میخواهند حکم قضایی علیه هنرمندان زنی که حجاب اسلامی را رعایت نمیکنند، اجرا کنند و دارند حالا اندکی آبرو برای قوه قضاییه بیآبرویشان میخرند.
وقتی حبیب اسیود شهروند سوئدی ایرانی که از ترکیه دزدیده شده بود، اعدام شد و کشور سوئد سفیر جمهوری اسلامی را احضار کرد، گفتند قوه قضاییه مستقل است و برخی همین رای را به سود بازیگرانی که معاند میخوانند، شاهد مثال آوردند.
هر چه باشد جنبش «زن زندگی آزادی» تومار این حکومت پدرسالار را در هم خواهد پیچید و این کارهایشان «خانه روشنی» روزها و ماههای آخرشان است. دیگر هیچ چیز به عقب برنمیگردد و «این برف را سر بازایستادن نیست».